شعر (مهدی قدیری)

باد ها می وزد و چون پر کاهیم هنوز...

پی شن ریزه ی افتاده به چاهیم هنوز...

سنگ ها از عطش قعر زمین نعره زدند

این چگونه است به اندازه ی آهیم هنوز ؟

ماه تسخیر شد و سجده بر این قافله برد

ما پی دیدن رخ در دل ماهیم هنوز... !

وای بر ما که پی راه بران می گردیم

وای بر ما که در اندیشه ی شاهیم هنوز...

قرن ها مانده که تصویر زمان پاک شود

"چای و سیگار و نماز" ، بین راهیم هنوز...

 

        ************

با چه رویی سخن از شادی ما می گویید ؟

دستتان خونی و از عدل خدا می گویید؟

چه غلط ها که نکردید پس پرده ی دین

تف به درگاه خدایی که شما می گویید .

                                                              (مهدی قدیری)

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید (ن) سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ

خیلی خوب بود
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد